با پیشرفت فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی و افزایش حملات سایبری، بازنگری روشهای امنیتی برای حفاظت از سازمانها در سال 2025 ضروری شده است. گسترش باجافزارها و استفاده از هوش مصنوعی توسط مهاجمان، مخاطرات امنیتی را تشدید کرده و نیاز به رویکردهای نوین مانند معماری اعتماد صفر(Zero Trust) را برجسته نموده است.
در گذشته، راهاندازی سرورهای وب شخصی با آدرسهای IP اختصاصی و پورتهای باز (مانند ۲۲، ۸۰، و ۴۴۳) برای ارائه خدمات و مدیریت از راه دور رایج بود. با این حال، پورتهای باز بهعنوان نقاط آسیبپذیر، امکان نفوذ را افزایش میدادند. ابزارهای اسکن شبکه قادر به شناسایی پورتهای باز و سوءاستفاده از آسیبپذیریهای نرمافزاری پچنشده بودند، که میتوانست به نفوذ و خسارات غیرقابلپیشبینی منجر شود. امروزه، با افزایش پیچیدگی حملات، سازمانها از راهاندازی چنین سرورهایی بدون تمهیدات امنیتی پیشرفته خودداری میکنند.
از اوایل ۲۰۰۰، سازمانها برای تأمین امنیت ارتباطات از راه دور، از فناوری VPN استفاده کردهاند. این فناوری ترافیک بین دستگاههای راه دور و شبکه مرکزی را رمزنگاری کرده و دسترسی به خدماتی مانند ایمیل و فایلسرورها را فراهم میکند. حتی با مهاجرت به سرویسهای ابری مانند Gmail و Dropbox، بسیاری از سازمانها همچنان از VPN برای اعمال سیاستهای فناوری اطلاعات بهره میبردند.
با این حال، این روش مسیرهای ارتباطی ناکارآمد ایجاد کرده و مخاطرات امنیتی را افزایش داده است. شبکههای WAN مجازی مبتنی بر VPN نیز، که جایگزین ارتباطات پرهزینه مانند MPLS شدند، به آدرسهای IP و پورتهای باز وابستهاند و در برابر آسیبپذیریهای نرمافزاری آسیبپذیرند. برای نمونه، نقص بحرانی اخیر در خدمات VPN شرکت Ivanti، هزاران کاربر و سازمان را در معرض خطر قرار داد.
رویکرد معماری اعتماد صفر (Zero Trust)
رویکرد معماری اعتماد صفر، مانند آنچه در پلتفرم Zscaler Zero Trust Exchange استفاده میشود، روشی متفاوت برای تأمین امنیت ارائه میدهد که نیازی به VPN ندارد. در این مدل، ارتباطات از طریق تونلهای TLS رمزنگاریشده بین دستگاه کاربر و سرویس ابری برقرار میشود. این تونلها تنها از دستگاههای شناختهشده و مجاز پذیرفته شده و با تأیید هویت دوطرفه محافظت میشوند. هویت کاربر و دستگاه نیز پیش از دسترسی بررسی میشود.
برخلاف VPN، که امکان گسترش در شبکه را فراهم میکند، معماری اعتماد صفر دسترسی به محدودههای IP را محدود کرده و تنها اجازه دسترسی به برنامههای مجاز را میدهد. این رویکرد، حتی در صورت نفوذ، دامنه تأثیر حمله را به حداقل میرساند.
فناوریهای سنتی مانند VPN و فایروالها، که برای برقراری ارتباط طراحی شدهاند، با محدودیتهای امنیتی مداوم مواجهاند. پیشرفت ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در اختیار مهاجمان سایبری، توانایی آنها در شناسایی آسیبپذیریها و اجرای حملات پیچیده را تقویت کرده و محافظت مؤثر از این فناوریها را به چالشی جدی تبدیل نموده است. در نتیجه، سازمانهای دولتی و خصوصی به معماری اعتماد صفر روی آوردهاند. این مدل، تنها به کاربران و دستگاههای مجاز اجازه دسترسی به برنامههای مشخص را میدهد و خطر نفوذ و گسترش حملات را کاهش میدهد.